بیتردید یکی از قدرتمندترین ابزارهای شکل دهنده افکار در جهان امروز رسانههای آمریکا هستند و خصوصاً صنعت فیلمسازی هالیوود درخور توجه است.
سینما و تلویزیون آمریکا که تصویر منفیای را از غیرسفیدپوستها، شامل بومیان آمریکا، آمریکاییهای آفریقاییتبار و آمریکاییهای اسپانیاییتبار به نمایش گذاشتهاند، از دهه 1950 میلادی اعراب و مسلمانان را بیش از هر گروه قومی- مذهبی به عنوان مایه نفرت، بیزاری و تمسخر دستاویز قرار دادهاند، زیرا اعراب پرجمعیتترین گروه سامی هستند و این خصومت علیه آنها به معنی ضد سامی بودن آنها است.
مبارزه رسانهای تصورهای نادرست متعددی را، راجع به اعراب و دین غالب آنها، اسلام ایجاد میکند. برای نمونه اگرچه اعراب برای قرنها در شهرهای بزرگی چون ربات، الجزیره ، اسکندریه، دمشق، بیتالمقدس، بیروت، مکه، بغداد و... زندگی کردهاند، اما غربیها متقاعد شدهاند که اعراب نوعاً چادرنشینهای بیفرهنگی هستند که در خیمههای بیابانی زندگی میکنند.
اغلب کانالهای تلویزیونی و صنعت فیلم آمریکا، اعراب و مسلمانان را افراد متعصبی نشان میدهند که تعادل ندارند و احساسات مذهبی دیگران را تحمل نمیکنند، اما در حقیقت عکس این قضیه صادق است.
در بسیاری از موارد تاریخی، اسلام از مسیحیت و یهودیت تساهل بیشتری نشان داده است. علاوه بر این صهیونیستها یهودیهایی بودند که اسرائیل را در «سرزمین موعود» فلسطین، به عنوان دولتی که در انحصار «مردم منتخب» است بنیان گذاشتند.
در حالی که لغت عربی «الله» در فیلمهای آمریکایی به نحوی صدا زده میشود که تمسخر و بدبینی را برانگیزد و تصویرهای غیرعادی از اولوهیت وحشی ظاهر کند، در واقع «الله» به سادگی لغت عربی برای خدا است.
نهتنها مسلمانان عرب بلکه اعراب مسیحی و حتی اعراب یهودی این لغت را به عنوان اصطلاح خود برای خدا بهکار میبرند.با وجود اینکه اعراب توسط ادارههای حکومت آمریکا به عنوان نژاد «سفیدپوست» یا «آریایی» طبقهبندی شدهاند، در برخی از شبکههای تلویزیونی و فیلمهای آمریکایی به عنوان سیاهان به تصویر کشیده میشوند که تصویر تحقیرآمیزی از مردان اعراب به عنوان «کاکاسیا» به نمایش میگذارند.
«تروریستها» در سراسر جهان فعال هستند؛ در کشورهایی به تنوع و گوناگونی بریتانیا، ایرلند، روسیه، آلمان، اسپانیا، ژاپن، اسرائیل و ایالات متحده. (برای مثال انجمن دفاع یهود نیز در این میان ثبت شده است).
در سال 1985 اف بیآی انجمن دفاع یهود را دومین گروه تروریستی بسیار فعال در آمریکا نامید. به هر حال هالیوود تمام تلاش خود را برای مربوط ساختن تروریستها به اعراب (بهخصوص فلسطینیها) و «مبارزان» مسلمان انجام داده است.
تصاحب توسط اعراب
رسانهها بر روی مسئله خرید برخی شرکتهای آمریکایی در دهه 70 و90 توسط اعراب بسیار تبلیغ کردند و این امر بحرانی را در نشریات دورهای و رسانههای الکترونیکی این کشور در مورد خطر«خریدن کل موجودی آمریکا» ایجاد کرد.
در عالم واقعیت این خریدها امری معمولی بود و تفاوتی با بسیاری از سرمایهگذاریها در طول یک قرن گذشته در کشور نداشت. در حقیقت در طول دهه 80 کانادا، بریتانیا، آلمان، فرانسه، هلند، ژاپن و... 90درصد سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی را در آمریکا انجام دادهاند. سرمایهگذاریهای خارجی کشورهای عضو اپک طبق گزارش وزارت بازرگانی آمریکا کمتر از 1درصد بوده است.
قدرت یهودیها در هالیوود
نمایش تصویر منفی از اعراب در صنعت فیلم آمریکا چندان تعجبآور نیست اگر بدانیم که نقش اصلی را در هالیوود یهودیها و حامیان صهیونیست آنها بازی میکنند. در تحقیقی که به سال 1988 با عنوان «یک امپراطوری برای خودشان» انجام شد به این موضوع پرداخته شده است که چگونه یهودیها، هالیوود را پدید آوردند.
نیل گابلر نویسنده یهودی نشان میدهد که یهودیها تمام کمپانیهای اصلی فیلم آمریکا را پایهگذاری کردند که شامل کلمبیا، متروگلدوین میر، وارنر برودرز، پارامونت، یونیورسال و فکر قرن بیست و یک میشود.
وی میگوید: «ما این صنعت را پایهگذاری کردیم... و با یهودیان اروپای شرقی آن را بهکار انداختیم... و وقتی فیلمهای مطمئن و قابل قبولی تولید شد، هالیوود مورد هجوم نویسندگان یهودی که غالباً از شرق میآمدند قرار گرفت، بسیاری از ادارات قدرتمند توسط یهودیها اداره میشد.
حقوقدانهای یهودی بیشتر تجارت صنعت را انجام میدادند و دکترهای یهودی به ضعف صنعت رسیدگی میکردند، ورای همه این مسائل یهودیها فیلم تهیه کردند.»بنابراین یهودیها به سرعت بر هالیوود مسلط شدند تا جایی که در اوایل 1921 هنری فورد بهشدت به صنعت فیلمسازی آمریکا اعتراض کرد.
یهودیها نهتنها جاهای خالی و نهتنها 50 درصد، بلکه تمامی صنعت را در اختیار خود گرفتند، با این نتیجه طبیعی که امروز دنیا علیه تأثیرات غیراخلاقی این نوع سرگرمی بسیج شدهاند. به محض اینکه یهودیها کنترل «فیلمها» را در دست گرفتند هالیوود با مشکل مواجه شد، مسئلهای که نتایج آن هنوز مشهود نیست.
در یک تحقیق مفصل در سال 1994 باعنوان «زنجیر مقدس؛ تاریخ یهودیها» نرمن اف کانتور استاد دانشگاه نیویورک خاطرنشان کرده است که تولید و توزیع فیلم هالیوود در50 سال اول تقریباً بهطور کامل تحت سلطه یهودیهای مهاجر بود و در حال حاضر هم در بالاترین سطح توسط یهودیها اداره میشود.
آخرین قلعه غیریهودی در هالیوود، کمپانی والت دیسنی است که در اوایل دهه 90 به مدیریت اجرایی یهودیها درآمد.مدیران اجرایی هالیوود از تأسیس اسرائیل در 1948 استقبال فوقالعادهای کردند.
بعدها یکی از مدیران اجرایی هالیوود، رابرت بلومف، در این باره میگوید: «اسرائیل، حتی برای افرادی از ما که کمترین حس یهودی بودن را داشتند بیانگر حالت خاصی بود، یعنی ما صاحب سرزمین شده بودیم. یعنی ما هویت داشتیم... همه اینها بهشدت، دلگرم کننده بود.»
هالیوود در ابراز حمایت از اسرائیل و مخالفتش با دنیای عرب و مسلمانان که سرسختانه مخالف تهاجم صهیونیستها هستند یک ژانر سینمایی را درباره کشمکش عربها و اسرائیلیها ایجاد کرد.
هالیوود طی 50 سال گذشته با این هدف فیلمهای «آدم خوب/ آدم بد» زیادی ساخت که در آنها سادهنگرانه یهودیهای قهرمان و درستکار را بر عربهای خائن و بیتمدن پیروز کرده است. در سال 1960 دستکم 10 فیلم اصلی هالیوود با همین محتوا ساخته شد.
تصاویر منفی فراگیر
دانشمند عرب و استاد بازنشسته خبرنگاری رادیو و تلویزیون در دانشگاه ایلینویز جنوبی، جک جی شاهین در بررسی دقیقاش از تلویزیون، تصویر منفی فراگیر از عربها که توسط شبکههای تلویزیونی آمریکا ارائه میشود، در کتاب خود ثبت کرده است.
دکتر شاهین در نوشتن این کتاب با بیش از 100 برنامه تلویزیونی مشهور، کلاً در حدود 200 قسمت و تعداد زیادی از مصاحبههای مجریان، تهیهکنندگان و نویسندگان تلویزیون را بررسی کرده است.
دکتر شاهین نتیجهگیری میکند که تلویزیون آمریکا با برنامههای سرگرمکننده و پربیننده کمدی، نمایشنامه، مستند، اخبار و حتی برنامههای ورزشی، مذهبی و کودک و... در حاشیه آنها هراز گاهی تصاویر تحریف شده و تحقیرآمیزی از اعراب پخش کرده است.
بینندگان علاوه بر فیلمهای هالیوود و متن برنامههای تلویزیونی میتوانند عربهای «مضحکی» بیابند که به افراد حمله میکنند.
مرو گریفین (که خود یهودی نیست) برای خنداندن بینندگان در یک برنامه مصاحبه یک بار به وضوح و علنیعربها را با حیوانات یکی شمرد: «اگر شما با اعراب بنشینید با ککها برخواهیدخاست.»
کمدین تلویزیونی یهودی جون ریورز یک بار در حین اشاره به لباسها و مدهای سنتی عربها با خنده به بینندگانش گفت: «من هرگز نمیتوانم زن و شوهر را از هم تشخیص دهم چون هر دو نفر ملافه دور خودشان پیچیدهاند.» و کمدین یهودی الان کینگ یک بار بهطور تحقیر کنندهای در حال توصیف لباس سنتی سلطان قابوس عمان با اخم گفت: «این چه لباس مزخرفی است که پوشیده است؟ عمان 11 نفر جمعیت و یک بز دارد.»
حتی برنامه کودک هم خالی از تصاویر اهانتآمیز به اعراب نیستند.
دکتر شاهین از میان شخصیتهای کارتونی مشهور که تصاویر نفرتانگیز و موهومی از اعراب نشان دادهاند باگسبانی، یوسمیت سام گوف، وودی وودپیکر، اسکوبی- دوو، هکل و جکل، پرکی پیگ، مرد پلاستیکی، ریچی ثروتمند و پینکی و برایان انیمانیاک و قصههای دوک را نام میبرد.
اصرار بر پاسخگویی
دکتر شاهین در مصاحبه با دستاندرکاران برنامههای تلویزیونی آمریکا به خاطر استفاده از ریا و دروغ در تلویزیون از آنها توضیح خواست. دکتر شاهین میگوید: آنها در ابتدا دستپاچه میشدند و سپس با بیمیلی تحقیر اعراب را تأیید میکردند، بدون این که حتی دلیلی برای این تصاویر متعصبانه ارائه دهند.
دان اُ برایان معاون رئیس استانداردهای بخش رادیویی CBS با کمرویی در برابر دکتر شاهین پذیرفت که هرگز یک «عرب خوب» از تلویزیون آمریکا دیده نشده است و عربها طبق عادت به عنوان فرماندهان بزدل بیابان یا جنگطلب نشان داده شدهاند.
فرانک گلیگسمن تهیهکننده آمریکایی یهودیتبار در لسآنجلس اعتراف کرد: «اعراب را به ندرت به عنوان افراد خوب نشان میدهند. احساس میکنم این منصفانه نیست.» دان برینکلی یک تهیهکننده دیگر هالیوود تصدیق کرد: «سیمای اعراب در تلویزیون عموماً ترسناک است» و جرج واتسن معاون بخش خبر ABC در تایید گفت:«عربها را هرگز به صورت واقعی به ما نشان ندادهاند، به عنوان افرادی واقعی و یا قابل درک، به عنوان یک فرد یا گروه همچون اسرائیلیها...»
با این وجود همه دستاندرکاران تلویزیون آنقدر صمیمی نبودند. برای مثال تهیه کننده تلویزیونی یهودی متاروزنبرگ علناً در پاسخگویی به پرسوجوی شاهین گفت که او اهمیتی به اعراب نمیدهد و عامه اعراب را بیاهمیت خواند. شاهین با نرمن لیر یکی از موفقترین و بانفوذترین تهیهکنندگان تلویزیونی آمریکا نیز تماس گرفت.
شاهین اشاره میکند که این تهیهکننده یهودی حتی در یکی از تولیداتش یک تصویر انسانی از اعراب نشان نداده است. لیر به سادگی از ملاقات با شاهین امتناع کرد و به هیچ یک از نامهها و یا تماسهای تلفنی او جواب نداد.تنها چند نفر از کسانی که در رسانهها فعالیت داشتند، از جمله برخی یهودیها به مسأله حمله سینما و تلویزیون آمریکا به اعراب توجه نشان دادند.
برای مثال روزنامهنگار جان کولی تأیید کرد که هیچ نژاد و قومیت دیگری در آمریکا به اختیار به آنچه که اعراب و مسلمانها در رسانههای آمریکا به طور کلی با آن مواجه هستند تن نمیدهد.
مقالهنویس واشنگتنپست نیکلاس ون هافمن به خوانندگان گفت: «هیچ گروه ملی،مذهبی یا فرهنگی دیگری به جز عربها آن قدر گسترده و دائم بدنام نشدهاند.»
اگر چه در آمریکا انتقاد از برخی سیاستهای خاص اسرائیل آزاد است، اما انتقاد اساسی از دولت صهیونیست، سیاست اصلی آمریکا در حمایت از اسرائیل و یا تسلط صهیونیسم یهودی بر رسانههای آمریکا یا زندگی سیاسی و آکادمیک آمریکا تا حدودی ممنوع است. (قابل توجه است که این وضعیت در خود اسرائیل متفاوت است. در آنجا یهودیها حتی شهروندان عرب دولت صهیونیست بیشتر از مردم آمریکا برای انتقاد علنی از صهیونیسم و سیاستهای اسرائیل آزادی دارند.)
افراد برجستهای که جرأت میکنند این تحریم را بشکنند فوراً برچسب «یهود ستیز» (یعنی ضد یهود) میخورند و با لطمه خوردن به شهرت، شغل و مقامشان بهای این بیپروایی را پرداخت میکنند. سیاستمدارانی که علناً علیه آمریکا و صهیونیسم صحبت میکنند، زندگی سیاسی خود را به مخاطره میاندازند.
از سیاستمداران یا شخصیتهای سیاسی که حرفه ایشان به خاطر شکستن تابوی بزرگ نابود شد میتوان سناتورهای آمریکا ویلیام فول برایت، ادلی استیونسن سوم و چارلز پرسی و نیز از میان اعضای کنگره پل مک کلاسکی، پل فیندلی و جرج بال را نام برد.
کسانی که فقط «اشتباه کنند» وادار به پس گرفتن حرف خود میشوند. به همین دلیل مارلون براندو پس از انتقاد از فیلمسازان یهودی هالیوود به خاطر تبلیغ کلیشههای قومی نادرست از اقلیتها به شدت و علناً توبیخ شد.
با این که آنچه که این هنرپیشه موفق در آوریل 1996در مصاحبه رادیویی با لاری کینگ گفته بود کاملاً حقیقت داشت، اما مدت کوتاهی بعد از آن تاریخ براندو وادار شد که یک عذر بیخود برای رد حرفهایش سر هم کند.
گاهی بهای «جسارت» از از دست دادن شغل یا شهرت سنگینتر است. در 11 اکتبر 1985 الکس اده مدیر منطقهای ساحل غربی و رئیس کمیته ضد تبعیض آمریکا- اعراب، وقتی وارد دفتر کار گروهش در سانتاآنا، جنوب کالیفرنیا میشد در حادثه بمبگذاری کشته شد.
غروب روز قبل اده که فلسطینیالاصل است در یک برنامه خبری محلی دیدگاه اعراب را در مورد تنش اعراب- اسرائیل بیان کرده بود. سازمان افبیآی اعلام کرد که جیدی ال (انجمن دفاع یهود) مسئول قتل اده و حداقل دو مورد تروریستی دیگر است. سه وابسته جی دی ال که مظنون به قتل بودند برای فرار از مجازات به اسرائیل فرار کردند. هیچ کس محکوم به قتل الکس اده نشد.
جنایتهای نفرت انگیز
برخلاف دیگر اقلیتهای مقیم آمریکا، اعراب آمریکایی علاوه بر تحمل جهالت و تعصب اشخاص باید مسأله بزرگتری را نیز تحمل کنند و آن عناصر قدرتمند یهودی – صهیونیستی در رسانههای جمعی است.
تلویزیون و مجلات آمریکا، اعراب آمریکایی یا دیگر آمریکاییهای مسلمان را که محکوم به جنایتاند براساس نژاد یا دین آنها تعیین هویت میکنند، عملی که تعصب و نفرت پنهان مردم را برمیانگیزد. بنابراین با تیترهایی همچون «درگیری پلیس و اعراب» یا «مسلمانها دستگیر شدند» در روزنامهها و مجلات روبه رو میشویم. خاطیان و مجرمان غیر عرب به ندرت براساس نژاد و مذهبشان شناخته میشوند.
هر بار که اعمال تروریستی علیه آمریکا یا اعراب صورت بگیرد، یا اسرائیل و آمریکا درگیری نظامی با کشورها یا گروههای عرب داشته باشند، عربهای آمریکا قربانی نفرت میشوند.
در نتیجه عملیات نظامی آمریکا علیه عراق اواخر 1990 و ژانویه 1991، جنایات نفرتانگیز علیه اعراب آمریکایی و آمریکاییهای مسلمان، از قبیل آتش زدن عمدی، بمبگذاری و حمله سه برابر شد.
نمونههای حملات مکرر و حتی کتک زدن اعراب آمریکایی در زمان بمبگذاری مرکز تجارت جهانی نیویورک سال 1993 در سراسر کشور اوج گرفت. این حالت در آوریل 1995 زمان بمبگذاری ساختمان فدرال شهر اکلاهاما نیز تشدید شد. در آن مقطع طوری با آمریکاییهای عربتبار برخورد میشد گویی این افراد شخصاً مسئول حملات تروریستی بودهاند.
به محض بمبگذاری اکلاهاما برخی از گزارشگران از جمله ولف بلیتزر از سیانان، عربها را محکوم به انجام این عملیات تروریستی کردند. به همین ترتیب خبرنگار سیبیاس خانم کنی چانگ اعلام کرد: «منابع خبری دولت آمریکا به سیبیاس اعلام کردند که تروریستهای خاورمیانه در این بمبگذاری دست داشتهاند.»
حتی پس از این که تیموتی مک وی به جرم بمبگذاری اکلاهاما دستگیر شد، مقالهنویس نیویورک تایمز ای ام رزنتال به صورت مغرضانهای اظهار داشت که «اکثر حملات دیگر علیه آمریکاییها از خاورمیانه ریشه میگیرند.»
در نتیجه وارد کردن چنین اتهامات عجولانه و نادرست به اعراب، 227 مورد برخورد خصومتآمیز، خشن یا غیرخشن، با اعراب و مسلمانان در سراسر آمریکا گزارش شد. زنان و مردان عرب مورد اهانت، تهدید، نفرت و اعتراض واقع شدند.
معدود درگیری بدنی نیز صورت گرفته بود، خرابکارها داخل خانههای اعراب آمریکایی ریخته و اموال آنها را از بین بردند.
گروهی اوباش دیگر کسب و کار اعراب آمریکایی را تخریب کردند و شعارهای نفرت انگیزی با اسپری روی دیوار نوشتند از قبیل «تروریستها چرا به کشور خود برنمیگردید»، «از آمریکا گم شوید، بیرون»، «شما آمریکایی نیستید»، «عربهای کثیف»، «شما به اینجا تعلق ندارید»، «برگردید خانههای خودتان» و «شما تقاص کارهای خودتان را پس خواهید داد.»
شورای روابط مسلمانان- آمریکاییها(واشنگتن دیسی) در سال 1997، 280مورد خشونت علیه مسلمانان، تبعیض، کلیشهسازی، تعصب و حمله را طی سال قبل در آمریکا گزارش کرد. این آمار رشد 18درصدی این قبیل خشونتها را طی یک سال گذشته نشان میدهد.
میزان نگرانی، ترس و تحقیری که اعراب آمریکایی تحمل کردند غیرقابل اندازهگیری است، اما بدون شک تعداد زیادی از اعراب آمریکایی در زندگی شخصی و اجتماعی و حرفهایشان رنجهای زیادی را متحمل شدند، خصوصاً اگر مهاجر بوده یا شهروند نسل اول باشند، یعنی کسانی که (همچون نویسنده این مقاله) انگلیسی را با لهجه صحبت میکنند.
تلویحات شوم
پروفسور شاهین در جمعبندی وضعیت اسفناک میگوید: «چون اعراب و شهروندهای عرب توسط بسیاری از اعضای هالیوود تحقیر میشوند، بسیاری از آمریکاییها و نمایندگان سیاسی آنها، دیدگاه مثبتی نسبت به اعراب ندارند. برداشتهای آنها تا حدودی بر پایه تصاویر موهوم صفحه تلویزیون است،... کلیشهها ادامه دارند.
آنها نه تنها اطلاعاتی به بینندگان میدهند، «بلکه تصاویر ذهنی ما را نیز شکل میدهند.»، آمریکاییهای غیریهودی هم قربانی تسلط یهودیها و صهیونیستها بر صنعت سینما و تلویزیون آمریکا هستند. آنها با تبلیغات، بیاعتمادی مصنوعی و دشمنی را بین افرادی که، به طور عینی، هیچ منافع متضادی با هم ندارند پرورش میدهند.
رواج تعصب و دشمنی علیه اعراب و مسلمانها توسط هالیوود و تلویزیون آمریکا نه تنها دهها میلیون آمریکایی را تحت تأثیر قرار میدهد بلکه صدها میلیون بیننده زودباور دیگر نیز در سراسر جهان از این برنامهها الگوگیری میکنند.
این تبلیغات مسموم طی دهههای متوالی عواقب بلند مدتی به بار آورده است. این سیل سمی تعصبات قومی- مذهبی به طور قابل فهمی مایه انزجار صدها میلیون عرب و مسلمان سراسر جهان شده است- انباری بزرگ و در حال رشد از انزجار و خشم پدید آورده است که مطمئناً یک روز با شدت زیادی منفجر خواهد شد.